خداوند....

خداوند سایه انسان است.همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند،خداوند حرکات روح را تکرار می کند.

بدین شیوه،همواره رابطه ای میان آنچه می کنیم و آنچه در برابر دریافت می کنیم،وجود دارد.اگر سخاوتمند باشیم،سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم،تکرار می کند.اگر سنگدل باشیم،سنگدلی ما در طرح سرنوشت ما باز تابیده می شود و به سوی ما باز می گردد.

باید خود را به حرکات هماهنگ متمرکز سازیم،تا سایه ای که در جهان روحانی فرافکنده ایم،همواره آیتی از ستایش پروردگار باشد.

 

"پائولو کوئیلو" 

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان!

                   اما به قدر فهم تو کوچک میشود!

                            و به قدر نیاز تو فرود می آید!

                                    و به قدر آرزوی تو گسترده میشود!

                                           و به قدر ایمان تو کار گشا میشود...!

یتیمان را پدر میشود و مادر...

محتاجان برادری را برادر میشود...

عقیمان را طفل میشود!

نا امیدان را امید میشود!

گمگشتگان را راه میشود!

در تاریکی ماندگان را نور میشود...

رزمندگان را شمشیر میشود!

پیران را عصا میشود!

محتاجان به عشق را عشق میشود...!!!

خداوند همه چیز میشود...همه کس را...!

به شرط اعتقاد...

   به شرط پاکی دل...

      به شرط طهارت روح...

         به شرط پرهیز از معامله با ابلیس...!!!

بشوئید قلب هایتان را از احساس ناروا

      و مغز هایتان را از هر اندیشه ی خلاف!

                و زبان هایتان را از گفتار نا پاک...!

                    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار!

                        و بپرهیزید از ناجوانمردی ها،نا راستی ها،نا مردمی ها....!

چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه

بر سفره ی شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند!

در دکان شما کفه ی ترازویتان را میزان می کند!

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند...

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدائی خدا یافت نمیشود؟!؟!؟

 

<<ملاصدرا>> 

 

دستانم بوی گل میداد متهمم کردن به چیدن گل فکر نکردن که شاید گلی کاشته باشم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد